نویسنده: محمد آورند




 

«بعد از فروپاشی دولت ایلخانان در ایران زمین ، که توانسته بودن تا حدودی اوضاع سیاسی را انسجام دهند . ایران در درازای یک قرن دستخوش حوادث و اتفاقاتی شد ، من جمله حمله تیمور، تشکیل دولت قراقویونلو ، آق قویونلو و نیز دولت مشعشی در خوزستان و همچنین تسلط بقایای تیموریان بر خراسان بزرگ .
این آشفتگی سیاسی ، در کنار نااستواری ، و ناهمگونی فرهنگی در ایران ، باعث تفرقه و تجزیه ایران شده بود . به طوری که یک بار خراسان بر ایران حکومت می کرد ؛بار دیگر تبریز و زمانی دولت های محلی در شیراز و اصفهان و یزد در بخشها یی از ایران اعمال نفوذ می کردند . جنگ های پیاپی این دولت ها با یکدیگر و نیز ناسازگاری فرهنگی آنها ، وضعیت ایران را بیش از پیش آشفته کرده و تمدن اسلامی را در این سرزمین که زمانی یکی از پرجمداران اصلی آن در مجموعۀ دنیای اسلام بود ، تضعیف کرده بود .

یکی از مهم ترین تحولات ایران در دوره ایلخانان و سپس ترکمانان ، آن بود که مرکزیت ایران از خراسان به آذربایجان با مرکزیت تبریز منتقل شد و برای چند دهه ، این خطه بر بخش های مرکزی ایران حکمرانی کرد . البته مرکزیت تبریز به نوعی به زمان معولان باز می گردد ، اما طی دوره ملوک الطوایف از نقش سیاسی تبریز دز صحنه سیاسی ایران کاسته شد تا آن که بار دیگر در دوره ترکمانان افزایش یافت . به هر حال این مساله ،نوعی مشروعیت جغرافیایی را برای صفویان که از اردبیل برخاسته بودند ، برای تسلط بر سایر نواحی ایران فراهم کرد .
از زمانی که شیخ صفی الدین اردبیلی در قریۀ کلخوران اردبیل متولد شد (سال650)و آنگاه که در اردبیل بر کرسی مرشدی نشست ، این شهر نه تنها از نظر سیاسی ، بلکه این بار از نظر دینی و مذهبی ، موقعیتی ویژه یافت و تحول جدید خود را به عنوان شهری محبوب و مقدس برای ده ها هزار مرید شیخ ، آغاز کرد و به تدریج نام دارا الارشاد را به خود گرفت . از آن پس ، هر ساله ، ده ها هزار نفر به دیدار این شهر می آمدند تا در خانقاه شیخ صفی حضور یافته به زیارت شیخ نایل شده و به مرشد کل اظهار ارادت کنند .
منبع : www.tarikheslam.com